گفتم دلم بی‌قرار است و نا آرام!

ساخت وبلاگ

گفتم دلم بی‌قرار است و نا آرام!
و تو گفتی:
«قرار دل  در بی قراری است.»

گفتم این چه سری است که اینچنین سر گشته‌ایم در  میان عقل و عشق؟
و تو گفتی:
«این هر دو  و  را خداوند آفرید تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.»

یادت هست که چگونه مسحور سخنانت گشته بودم و چقدر  می‌خواست که چون تو بگویم و بنویسم و وقتی از تو پرسیدم که آیا فلسفه خوانده ای؟
و تو در جوابم گفتی:
«باید پذیرفت که  به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمی‌شود و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل حاصل نمی‌شود.»

یادت هست وقتی در نگاهم  را دیدی و من  چشمم را فرو بستم!
گفتی:
«تا شک نباشد کی میتوان به  رسید و تا شب نباشد کی میتوان به حقیقت  واصل شد.»

گفتمت چرا اینگونه؟
چرا 
و تو گفتی:
«در عالم رازی هست که؛ جز به بهای  فاش نمی‌شود.»
شهید سید  مرتضی آوینی
گفتم: چرا نزدی؟...
ما را در سایت گفتم: چرا نزدی؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : byabanyadam6 بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 6:53